صبر اوج حکمت خدا
#به_قلم_خودم
#صبر
شب از نیمه گذشته است و مشکلات و زخم های ترک خورده بر قلبم یکی پس از یکی در خاطرم می آید و دلم را به درد می آورد
خدایا! روزگار چه بازی هایی با آدمها دارد…
چه جدایی هایی را ایجاد می کند…
و چه زخمهایی را بر دل می گذارد که هرگز قابل التیام نیست…
می دانم اینها همه اش امتحان تو است
می دانم که یک روز چرخ روزگار هم می چرخد و بر وفق و مراد بنده ات می شود.
باز هم سکوت میکنم و توشه صبر را پیشه می سازم
تا خودت سخن بگویی
رها میکنم تا خودت هدایت کنی…
به خودت می سپارم تا درونم آرام شود…
صاف و زلال چون آب روان…
می دانم روزی همه مان بهم خواهیم رسید…
پس برای تمام رنج هایی که میبرم صبر می کنم که آن اوج احترام به حکمت تو است.